فلک سبط پیمبررا مکان زندان سرا دادی زکین موسی ابن جعفررا بزندان جا چرا دادی؟
فلک انصاف ده مگذرزحق بهر غریبان جا نبود جز گوشه ی زندان که آنسانش تو جادادی
زملک یثرب اورا ره نمودی بردیش بغداد به شهر غربت او را جا بزندان بلا دادی
نبود بس محنت زندان بصره عاقبت از کین اسیر اورا بدست ظلم سندی دغا دادی
فلک زیر وزبر گردی که سلطان غریبان را بزندان ستم کردی اسیرش بس جفا دادی
غریبی واسیریش نبود بس کاندر آن زندان طبیبش کند وزنجیر ستم اورا دوا دادی
زبرق ظلم هارون وزداس کینه ی سندی تمام حاصل عمر شریفش بر فنا دادی
جفاها بس نبود کز بعد چندی آن اسیریها رطب درزهر آلودی بآن غم مبتلا دادی
در آن زندان نمودیش شهید آخر ززهر کین یتیمی را نصیب سرور خوبان رضا دادی
فلک !ویران شوی آیا نبود تابوت در بغداد بروی درب زندان جا تو آن نور خدا دادی
شهنشاهی که قلب عالم امکان بدی اورا امام الرافضی از چه منادیش ندا دادی
بنال(آذر )که جسمش را کنار دجله ی بغداد سه روز وشب مکان هارون میشوم دغا دادی -
به نقل از : صص ۱۰۳-۱۰۴ دیوان آذر-جلد دوم -سروده ی مرحوم آذر خراسانی -انتشارات طوس مشهد --
مژده یاران رخ دلدار پدیدار شده رخ دلدار پدیدار بدیدار شده
سر پنهان ز پس پرده عیان گردیده از پس پرده عیان جامع اسرار شده
شب هجران سپری روز وصال است وصال صبح صادق متجلی زرخ یار شده
رحمت واسعه نازل شده از منبع جود ریزش مغفرت از داور غفار شده
خالق عزوجل از کرم ولطف عمیم عزم غفاری او بیحد وبسیار شده
منبع فیض زفیاض شده فیض رسان فیض بر عالم از آن مطلع انوار شده
دوده وهفت مگر آنکه شد از ماه رجب کاین همه جلوه زمحبوب پدیدار شده
فاش گو،فاش که مبعوث رسالت احمد منجی خلق ،محمد شه مختار شده
حضرت روح الامین زامر خداوند مبین نازل اندر بر آن سید ابرار شده
بانگ جاء الخق وصیت زهق الباطل را بر ملا برزده با لعل درر بار شده
تیرگیهای ضلالت همه باطل شده است تا رخ افروز ، محمد شه اخیار شده
شرق خورشید محبت شده در کوه حرا قاف تا قاف منور همه یکبار شده
نخل توحید عجب نشو و نمایی کرده بارور گشته از آن والد اطهار شده
شمع فانوس همه دایره ی کون ومکان قطب امکان شده ونقطه ی پرگار شده
احمد آن نور سموات وزمین ،فخر بشر پرتو افکن بجهان از مه رخسار شده
پرچم نصرومن الله زحق افراشته است از پی فتح وظفر جانب بازار شده
نام الله وصمدآمده یاران بمیان لات وعزی وصنم ، جمله نگونسار شده
عقل کل ختم رسل اشرف خلق دو جهان تاجدار از کرم ورحمت دادار شده
( آذر)از شهد ولای شه دین شمس شموس نه عجب ناطقه اش گر که شکربار شده --
--بنقل ازصص ۱۶ -۱۷ جلد دوم دیوان آذر -چاپ انتشارات طوس مشهد -محرم ۱۳۸۲ قمری ـمرحوم آذر خراسانی ---
شام ویران است این یا شام تار زینب است کین چنین تاریک از غم روزگارزینب است کین چنین تاریک از غم روزگارزینب است ابر می گریدبحال زینب اندر شهر شام یاروان اب از دو چشم اشکبار زینب است ماه شد تابان بروی نیزه شمر وسنان آسمان لرزه بر کاخ ستم افتاد از این انقلاب این سر خونین که باشد در میان طشت زر چوب بردار از لب عطشان این سر ای یزید آخر این سلطان عالی رتبه یار زینب است آنچه آخر پایگاه ظلم را ویران کند آنکه گیرد انتقام کشتکان خویش را از یزید وپیروانش ،کردگار زینب است کاش میگفتا کسی بامردم حق ناشناس گوشه ی ویران کجا دار القرار زینب است تن بزیر بار ذلت زاده ی زهرا نداد پایمردی شهیدان افتخار زینب است نام زینب جاودان باشد بر اهل خرد چون که در قلب خدا جویان مزار زینب است روز محشر (کربلایی) را بود اجری عظیم زانکه,َعمری در جهان ، خدمتگزار زینب است --اثرطبع ناد علی کربلایی -شکوفه های غم جلد دوم -ص204 -انتشارات خزر -تهران --
شام ویران است این یا شام تار زینب است
مژده مژده شد روشن، ُ چشم اهل دین به به گشته جشن میلاد میر مومنین به به
بیت حق چراغان شد ، عرش نور باران شد از پرتورخسار فرمانده ی دین به به
ای شیعه نما شادی ، آمد از خدا هادی رهنمای دنیا و روز واپسین به به
چشم مصطفی روشن ، عالم همه شد گلشن زآفریدگار اورا آمد آفرین به به
فوج ملک از بالا، ذکر یا علی گویا دسته گل بر افشانندبر روی زمین به به
بر قدوم آن سرور، ریز شد گل احمر لا حول ولا بر آن فرخنده جبین به به
رمز هل اتی آمد ، حجت خدا آمد بر خاتم پیغمبر آمده نگین به به
گل نما نثار امشب ، بر قدوم یار امشب خانه زاد حق آمد بر یاری دین به به
نقل ها بر افشانید ، مدح ومنقبت خوانید دست حق عیان آمد ، خوش ز آستین به به
قلب (کربلایی) شاد ، زاین جشن وازاین میلاد از لحد کند فریاد ، تاروز پسین به به --
--نقل ازصص ۶۱-۶۲ شکوفه های غم -جلد اول-نادعلی کربلایی -انتشارات خزر -تهران ----
---(سرود در ولادت علی ابن ابیطالب علیه السلام ) از حاج غلامرضا آذر خراسانی----
مژده زمیلاد ولی خدا شاه ولایت علی مرتضی مژده زمیلاد ولی خدا شاه ولایت علی مرتضی مژده زمیلاد شه ملک دین حجت حق مظهر جان آفرین مفخر ایجاد وولی مبین
شیر خدا وارث خیرالوری شاه ولایت علی مرتضی-----مژده زمیلاد شه انس وجان
نور خدا سرور کون ومکان شاه هدی آیت امن وامان اصل ولا قاسم ناروجنان
حبل متین لنگرارض وسما شاه ولایت علی مرتضی ----
مژده زمیلاد شه بوالحسن مظهر الطاف حی ذوالمنن وارث علم نبی موتمن
محور دین شاه زمین وزمن فارس صفدر شه خیبر گشا شاه ولایت علی مرتضی---
مژده که عالم همه گلزار شد دشت ودمن تحتهاالانهار شد کون ومکان مطلع انوار شد
جلوه کنان والد اطهار شد شد متولد شه ملک ولا شاه ولایت علی مرتضی---
مژده ی رحمت به همه شیعیان خاصه بر احباب وهمه دوستان گشت عیان جامع سر نهان
ماه رخ مرتضوی شد عیان گشت عیان همسر خیرالنسا شاه ولایت علی مرتضی---
--نقل از جلد اول دیوان آذر خراسانی -ص ۳۱ -چاپ سوم -۱۳۴۸ شمسی -انتشارات طوس مشهد ---
مژده مژده شد روشن، ُ چشم اهل دین به به گشته جشن میلاد میر مومنین به به
بیت حق چراغان شد ، عرش نور باران شد از پرتورخسار فرمانده ی دین به به
ای شیعه نما شادی ، آمد از خدا هادی رهنمای دنیا و روز واپسین به به
چشم مصطفی روشن ، عالم همه شد گلشن زآفریدگار اورا آمد آفرین به به
فوج ملک از بالا، ذکر یا علی گویا دسته گل بر افشانندبر روی زمین به به
بر قدوم آن سرور، ریز شد گل احمر لا حول ولا بر آن فرخنده جبین به به
رمز هل اتی آمد ، حجت خدا آمد بر خاتم پیغمبر آمده نگین به به
گل نما نثار امشب ، بر قدوم یار امشب خانه زاد حق آمد بر یاری دین به به
نقل ها بر افشانید ، مدح ومنقبت خوانید دست حق عیان آمد ، خوش ز آستین به به
قلب (کربلایی) شاد ، زاین جشن وازاین میلاد از لحد کند فریاد ، تاروز پسین به به --
--نقل ازصص ۶۱-۶۲ شکوفه های غم -جلد اول-نادعلی کربلایی -انتشارات خزر -تهران ----
---(سرود در ولادت علی ابن ابیطالب علیه السلام ) از حاج غلامرضا آذر خراسانی----
مژده زمیلاد ولی خدا شاه ولایت علی مرتضی مژده زمیلاد ولی خدا شاه ولایت علی مرتضی مژده زمیلاد شه ملک دین حجت حق مظهر جان آفرین مفخر ایجاد وولی مبین
شیر خدا وارث خیرالوری شاه ولایت علی مرتضی-----مژده زمیلاد شه انس وجان
نور خدا سرور کون ومکان شاه هدی آیت امن وامان اصل ولا قاسم ناروجنان
حبل متین لنگرارض وسما شاه ولایت علی مرتضی ----
مژده زمیلاد شه بوالحسن مظهر الطاف حی ذوالمنن وارث علم نبی موتمن
محور دین شاه زمین وزمن فارس صفدر شه خیبر گشا شاه ولایت علی مرتضی---
مژده که عالم همه گلزار شد دشت ودمن تحتهاالانهار شد کون ومکان مطلع انوار شد
جلوه کنان والد اطهار شد شد متولد شه ملک ولا شاه ولایت علی مرتضی---
مژده ی رحمت به همه شیعیان خاصه بر احباب وهمه دوستان گشت عیان جامع سر نهان
ماه رخ مرتضوی شد عیان گشت عیان همسر خیرالنسا شاه ولایت علی مرتضی---
--نقل از جلد اول دیوان آذر خراسانی -ص ۳۱ -چاپ سوم -۱۳۴۸ شمسی -انتشارات طوس مشهد ---
ادامه مطلب ...مژده مژده شد روشن، ُ چشم اهل دین به به گشته جشن میلاد میر مومنین به به
بیت حق چراغان شد ، عرش نور باران شد از پرتورخسار فرمانده ی دین به به
ای شیعه نما شادی ، آمد از خدا هادی رهنمای دنیا و روز واپسین به به
چشم مصطفی روشن ، عالم همه شد گلشن زآفریدگار اورا آمد آفرین به به
فوج ملک از بالا، ذکر یا علی گویا دسته گل بر افشانندبر روی زمین به به
بر قدوم آن سرور، ریز شد گل احمر لا حول ولا بر آن فرخنده جبین به به
رمز هل اتی آمد ، حجت خدا آمد بر خاتم پیغمبر آمده نگین به به
گل نما نثار امشب ، بر قدوم یار امشب خانه زاد حق آمد بر یاری دین به به
نقل ها بر افشانید ، مدح ومنقبت خوانید دست حق عیان آمد ، خوش ز آستین به به
قلب (کربلایی) شاد ، زاین جشن وازاین میلاد از لحد کند فریاد ، تاروز پسین به به --
--نقل ازصص ۶۱-۶۲ شکوفه های غم -جلد اول-نادعلی کربلایی -انتشارات خزر -تهران ----
---(سرود در ولادت علی ابن ابیطالب علیه السلام ) از حاج غلامرضا آذر خراسانی----
مژده زمیلاد ولی خدا شاه ولایت علی مرتضی مژده زمیلاد ولی خدا شاه ولایت علی مرتضی مژده زمیلاد شه ملک دین حجت حق مظهر جان آفرین مفخر ایجاد وولی مبین
شیر خدا وارث خیرالوری شاه ولایت علی مرتضی-----مژده زمیلاد شه انس وجان
نور خدا سرور کون ومکان شاه هدی آیت امن وامان اصل ولا قاسم ناروجنان
حبل متین لنگرارض وسما شاه ولایت علی مرتضی ----
مژده زمیلاد شه بوالحسن مظهر الطاف حی ذوالمنن وارث علم نبی موتمن
محور دین شاه زمین وزمن فارس صفدر شه خیبر گشا شاه ولایت علی مرتضی---
مژده که عالم همه گلزار شد دشت ودمن تحتهاالانهار شد کون ومکان مطلع انوار شد
جلوه کنان والد اطهار شد شد متولد شه ملک ولا شاه ولایت علی مرتضی---
مژده ی رحمت به همه شیعیان خاصه بر احباب وهمه دوستان گشت عیان جامع سر نهان
ماه رخ مرتضوی شد عیان گشت عیان همسر خیرالنسا شاه ولایت علی مرتضی---
--نقل از جلد اول دیوان آذر خراسانی -ص ۳۱ -چاپ سوم -۱۳۴۸ شمسی -انتشارات طوس مشهد ---
مژده مژده شد روشن، ُ چشم اهل دین به به گشته جشن میلاد میر مومنین به به
بیت حق چراغان شد ، عرش نور باران شد از پرتورخسار فرمانده ی دین به به
ای شیعه نما شادی ، آمد از خدا هادی رهنمای دنیا و روز واپسین به به
چشم مصطفی روشن ، عالم همه شد گلشن زآفریدگار اورا آمد آفرین به به
فوج ملک از بالا، ذکر یا علی گویا دسته گل بر افشانندبر روی زمین به به
بر قدوم آن سرور، ریز شد گل احمر لا حول ولا بر آن فرخنده جبین به به
رمز هل اتی آمد ، حجت خدا آمد بر خاتم پیغمبر آمده نگین به به
گل نما نثار امشب ، بر قدوم یار امشب خانه زاد حق آمد بر یاری دین به به
نقل ها بر افشانید ، مدح ومنقبت خوانید دست حق عیان آمد ، خوش ز آستین به به
قلب (کربلایی) شاد ، زاین جشن وازاین میلاد از لحد کند فریاد ، تاروز پسین به به --
--نقل ازصص ۶۱-۶۲ شکوفه های غم -جلد اول-نادعلی کربلایی -انتشارات خزر -تهران ----
---(سرود در ولادت علی ابن ابیطالب علیه السلام ) از حاج غلامرضا آذر خراسانی----
مژده زمیلاد ولی خدا شاه ولایت علی مرتضی مژده زمیلاد ولی خدا شاه ولایت علی مرتضیمژده زمیلاد شه ملک دین حجت حق مظهر جان آفرین مفخر ایجاد وولیمبین
شیر خدا وارث خیرالوری شاه ولایت علی مرتضی-----مژده زمیلاد شه انس وجان
نور خدا سرور کون ومکان شاه هدی آیت امن وامان اصل ولا قاسم ناروجنان
حبل متین لنگرارض وسما شاه ولایت علی مرتضی ----
مژده زمیلاد شه بوالحسن مظهر الطاف حی ذوالمنن وارث علم نبی موتمن
محور دین شاه زمین وزمن فارس صفدر شه حیبر گشا شاهولایت علی مرتضی---
مژده که عالم همه گلزار شد دشت ودمن تحتهاالانهار شد کون ومکان مطلع انوار شد
جلوه کنان والد اطهار شد شد متولد شه ملک ولا شاه ولایت علی مرتضی---
مژده ی رحمت به همه شیعیان خاصه بر احباب وهمه دوستان گشت عیان جامع سر نهان
ماه رخ مرتضوی شد عیان گشت عیان همسر خیرالنسا شاه ولایت علی مرتضی---
--نقل از جلد اول دیوان آذر خراسانی -ص ۳۱ -چاپ سوم -۱۳۴۸ شمسی -انتشارات طوس مشهد ---
درمژده مژده شد روشن، ُ چشم اهل دین به به گشته جشن میلاد میر مومنین به به
بیت حق چراغان شد ، عرش نور باران شد از پرتورخسار فرمانده ی دین به به
ای شیعه نما شادی ، آمد از خدا هادی رهنمای دنیا و روز واپسین به به
چشم مصطفی روشن ، عالم همه شد گلشن زآفریدگار اورا آمد آفرین به به
فوج ملک از بالا، ذکر یا علی گویا دسته گل بر افشانندبر روی زمین به به
بر قدوم آن سرور، ریز شد گل احمر لا حول ولا بر آن فرخنده جبین به به
رمز هل اتی آمد ، حجت خدا آمد بر خاتم پیغمبر آمده نگین به به
گل نما نثار امشب ، بر قدوم یار امشب خانه زاد حق آمد بر یاری دین به به
نقل ها بر افشانید ، مدح ومنقبت خوانید دست حق عیان آمد ، خوش ز آستین به به
قلب (کربلایی) شاد ، زاین جشن وازاین میلاد از لحد کند فریاد ، تاروز پسین به به --
--نقل ازصص ۶۱-۶۲ شکوفه های غم -جلد اول-نادعلی کربلایی -انتشارات خزر -تهران ----
---(سرود در ولادت علی ابن ابیطالب علیه السلام ) از حاج غلامرضا آذر خراسانی----
مژده زمیلاد ولی خدا شاه ولایت علی مرتضی مژده زمیلاد ولی خدا شاه ولایت علی مرتضیمژده زمیلاد شه ملک دین حجت حق مظهر جان آفرین مفخر ایجاد وولیمبین
شیر خدا وارث خیرالوری شاه ولایت علی مرتضی-----مژده زمیلاد شه انس وجان
نور خدا سرور کون ومکان شاه هدی آیت امن وامان اصل ولا قاسم ناروجنان
حبل متین لنگرارض وسما شاه ولایت علی مرتضی ----
مژده زمیلاد شه بوالحسن مظهر الطاف حی ذوالمنن وارث علم نبی موتمن
محور دین شاه زمین وزمن فارس صفدر شه حیبر گشا شاهولایت علی مرتضی---
مژده که عالم همه گلزار شد دشت ودمن تحتهاالانهار شد کون ومکان مطلع انوار شد
جلوه کنان والد اطهار شد شد متولد شه ملک ولا شاه ولایت علی مرتضی---
مژده ی رحمت به همه شیعیان خاصه بر احباب وهمه دوستان گشت عیان جامع سر نهان
ماه رخ مرتضوی شد عیان گشت عیان همسر خیرالنسا شاه ولایت علی مرتضی---
--نقل از جلد اول دیوان آذر خراسانی -ص ۳۱ -چاپ سوم -۱۳۴۸ شمسی -انتشارات طوس مشهد ---
ماهی شده در ماه رجب جلوه گر امشب کز شرم نهان است بگردون قمر امشب
خورشید جهانتاب زیثرب بدمیده کآفاق منور شد از او سربسر امشب
زام الولد این ماه دل آرا شده ظاهر دامان رضا زیب گرفت زاین پسر امشب
تا مدعیانش ننمایند شماتت حق کرده عطایش پسری خوش سیر امشب
همواره همه کون ومکان گشته منور از بارقه ی این پسر واین پدر امشب
گردید قران مه وخورشید ولایت گویی که شده معجز شق القمر امشب
نوری شده در فرش هویدا که ازآن نور بگرفته بخود عرش برین زیب وفر امشب
نورسته گلی سر زده از گلشن طه پاشیده صبا خوش بفضا مشک تر امشب
زیبا پسری آمده با چهر محمد حسن نبوی باز شده جلوه گر امشب
شد یوسفی از آل محمد سوی بازار کز بهر تماشا شده پر رهگذر امشب
جن وملک از فرط طرب غرق نشاطند شادیست که برخاسته از بام ودر امشب
میلاد جواد ابن رضا فخر عباداست گردیده عیان بارقه ی دادگر امشب
گشته متولد نهمین حجت دادار ماه رجب ازاو شده بارتبه تر امشب
(
--
آذر ) بطرب کوش که میلادجواد است بازآمده نوباوه ی خیرالبشر امشب --نقل از دیوان آذر جلد اول -صص ۱۱۸-۱۱۹- چاسوم -۱۳۴۸ شمسی چاپخانه ی طوس مشهد -سروده ی حاج غلامرضا آذر خراسانی ---ماهی شده در ماه رجب جلوه گر امشب کز شرم نهان است بگردون قمر امشب
خورشید جهانتاب زیثرب بدمیده کآفاق منور شد از او سربسر امشب
زام الولد این ماه دل آرا شده ظاهر دامان رضا زیب گرفت زاین پسر امشب
تا مدعیانش ننمایند شماتت حق کرده عطایش پسری خوش سیر امشب
همواره همه کون ومکان گشته منور از بارقه ی این پسر واین پدر امشب
گردید قران مه وخورشید ولایت گویی که شده معجز شق القمر امشب
نوری شده در فرش هویدا که ازآن نور بگرفته بخود عرش برین زیب وفر امشب
نورسته گلی سر زده از گلشن طه پاشیده صبا خوش بفضا مشک تر امشب
زیبا پسری آمده با چهر محمد حسن نبوی باز شده جلوه گر امشب
شد یوسفی از آل محمد سوی بازار کز بهر تماشا شده پر رهگذر امشب
جن وملک از فرط طرب غرق نشاطند شادیست که برخاسته از بام ودر امشب
میلاد جواد ابن رضا فخر عباداست گردیده عیان بارقه ی دادگر امشب
گشته متولد نهمین حجت دادار ماه رجب ازاو شده بارتبه تر امشب
(
--
آذر ) بطرب کوش که میلادجواد است بازآمده نوباوه ی خیرالبشر امشب --نقل از دیوان آذر جلد اول -صص ۱۱۸-۱۱۹- چاسوم -۱۳۴۸ شمسی چاپخانه ی طوس مشهد -سروده ی حاج غلامرضا آذر خراسانی ---مژده ز میلاد ولی عشر هادی دین، زاده ی خیرالبشر
مژده زمیلاد علی النقی هادی دین ، نوگل باغ تقی
سبط نبی میر همه متقی شبل علی بحر نقاوت نقی
شاه عشر هادی جن وبشر هادی دین زاده ی خیرالبشر--
مژده ز میلاد ولی زمن شبل علی والد پاک حسن
ماه دهم بارقه ی ذوالمنن زاده ی زهرا وصی بوا لحسن
شمس هدی پادشه بحروبر هادی دین زاده ی خیر البشر
مژده زمیلاد شه ملک دین نور خدا سرور اهل یقین
محور دین عروه ی اهل یقین حجت حق مظهر جان آفرین
شد بجهان ماه رخش جلوه گر هادی دین زاده ی خیر البشر---
مژده زمیلاد شه تاجدار مطلع ایمان ولی کردگار
سرور خوبان به همه شهریار مفخر ایجاد ، مه باوقار
هادی خلق دو جهان سربسر هادی دین ، زاده ی خیر البشر ----
به نقل از دیوان آذر خراسانی -جلد اول-ص ۱۳۴ -انتشارات طوس مشهد -چاپ سوم -۱۳۴۸ شمسی
----محبوس سامرا (امام هادی )---
هادی آل نبی گشته گرفتار بلا متوکل بنموده است بر او جور وجفا
شد چو وارد شه دین ، سامره ، جاداد ورا در رباطی که بدی مسکن خیل غربا
اعتنایی چو به شانش ننمودی زنخست کرد بر وی ستم وظلم ، همان شو م دغا
حرم محترمش را زستمکاری خود داد ویرانه مکان، پیش گروه فقرا
گاه زندان وگهی حبس نظر بود زکین بیست ویک سال به تبعید بد آن شاه هدی
گه مکان داد ورا جای وحوشان از کین گاه تکلیف نمودش به شراب وبه غنا
گاه زندیق خطابش بنمودی زستم گاه دشمنام بدادی زجفا بر زهرا
گاه در مجلس خود مسخره ای می آورد تاکه تقلیدکند از علی ، آن شیر خدا
گه فرستاد زکین ،بهر تفحص در شب عده ای را بهمان خانه که بد ابن رضا
گه بزندان جفا بود مقید از کین گاه اندر غل وزنجیر بدی آن مولا
خون دل از خلفا خورد ، شه از ظلم وستم تاکه مسموم شدی آن خلف بدر دجا
شد چو از زهر جفا کشته نقی خسرو دین غرق ماتم شدی از رحلت وی، سامرا
لب ببند(آهی ) ازاین وقعه ی جانسوز دگر که زدی آتش ازاین غم بدل خیر نسا --
نقل از دیوان آهی -جلد دوم -ص ۲۱۶ -سروده ی علی آهی -انتشارات خزر -تهران---
مژده ز میلاد ولی عشر هادی دین، زاده ی خیرالبشر
مژده زمیلاد علی النقی هادی دین ، نوگل باغ تقی
سبط نبی میر همه متقی شبل علی بحر نقاوت نقی
شاه عشر هادی جن وبشر هادی دین زاده ی خیرالبشر--
مژده ز میلاد ولی زمن شبل علی والد پاک حسن
ماه دهم بارقه ی ذوالمنن زاده ی زهرا وصی بوا لحسن
شمس هدی پادشه بحروبر هادی دین زاده ی خیر البشر
مژده زمیلاد شه ملک دین نور خدا سرور اهل یقین
محور دین عروه ی اهل یقین حجت حق مظهر جان آفرین
شد بجهان ماه رخش جلوه گر هادی دین زاده ی خیر البشر---
مژده زمیلاد شه تاجدار مطلع ایمان ولی کردگار
سرور خوبان به همه شهریار مفخر ایجاد ، مه باوقار
هادی خلق دو جهان سربسر هادی دین ، زاده ی خیر البشر ----
به نقل از دیوان آذر خراسانی -جلد اول-ص ۱۳۴ -انتشارات طوس مشهد -چاپ سوم -۱۳۴۸ شمسی
----محبوس سامرا (امام هادی )---
هادی آل نبی گشته گرفتار بلا متوکل بنموده است بر او جور وجفا
شد چو وارد شه دین ، سامره ، جاداد ورا در رباطی که بدی مسکن خیل غربا
اعتنایی چو به شانش ننمودی زنخست کرد بر وی ستم وظلم ، همان شو م دغا
حرم محترمش را زستمکاری خود داد ویرانه مکان، پیش گروه فقرا
گاه زندان وگهی حبس نظر بود زکین بیست ویک سال به تبعید بد آن شاه هدی
گه مکان داد ورا جای وحوشان از کین گاه تکلیف نمودش به شراب وبه غنا
گاه زندیق خطابش بنمودی زستم گاه دشمنام بدادی زجفا بر زهرا
گاه در مجلس خود مسخره ای می آورد تاکه تقلیدکند از علی ، آن شیر خدا
گه فرستاد زکین ،بهر تفحص در شب عده ای را بهمان خانه که بد ابن رضا
گه بزندان جفا بود مقید از کین گاه اندر غل وزنجیر بدی آن مولا
خون دل از خلفا خورد ، شه از ظلم وستم تاکه مسموم شدی آن خلف بدر دجا
شد چو از زهر جفا کشته نقی خسرو دین غرق ماتم شدی از رحلت وی، سامرا
لب ببند(آهی ) ازاین وقعه ی جانسوز دگر که زدی آتش ازاین غم بدل خیر نسا --
نقل از دیوان آهی -جلد دوم -ص ۲۱۶ -سروده ی علی آهی -انتشارات خزر -تهران---
باز از کنوز رحمت والطاف کردگار آیات صنع در همه عالم شد آشکار
بانفحه ی صبا دم روح القدس دمید شد رستخیز عام به صحرا وکوهسار
با حشمت الهی شه ، نوروز زد قدم عفریت دی زصحنه برون شد پی فرار
زد خیمه ابر ودر وگهر ریخت دمبدم صحن وسرا ودشت ودمن گشت لاله زار
پیر عجوز دهر جوانی زسر گرفت تاشد بکوهسار ، عیان جلوه ی بهار
تاشد زپرده حسن دل آرای گل عیان با لحن خوش به نغمه ی داوود شد هزار
بلبل به شاخسارطرب جا گرفت وگفت حمد خدا ونعت نبی ، مدح هفت وچار
وآنگه بخلق مژده یعیدین داد فاش نوروز باستانی ومولود شهریار
تا شد عیان زماه رجب لیله ی نخست تابنده شد زبرج ولایت مه وقار
مولود شد محمد باقر (ع) زفاطمه دریای علم مصطفوی ، مفخر کبار
مر آت حق شهنشه علم الیقین کزاو دین خدا وشرع و نبی گفت آشکار
پنجم وصی احمد مرسل ، ولی حق کزاو علوم اول وآخر شد اشکار
مهرش بهار باطرب وقهراو خزیف حبش جنان ودشمنیش شد جهیم نار
(آذر) گدایی در اوکن زحق طلب زان منصب شهانه به عالم کن افتخار--
---دیوان آذر -جلد اول -ص 86-چاپ سوم-1348 شمسی -چاپ خانه ی طوس مشهد-آذرخراسانی--
باز از کنوز رحمت والطاف کردگار آیات صنع در همه عالم شد آشکار
بانفحه ی صبا دم روح القدس دمید شد رستخیز عام به صحرا وکوهسار
با حشمت الهی شه ، نوروز زد قدم عفریت دی زصحنه برون شد پی فرار
زد خیمه ابر ودر وگهر ریخت دمبدم صحن وسرا ودشت ودمن گشت لاله زار
پیر عجوز دهر جوانی زسر گرفت تاشد بکوهسار ، عیان جلوه ی بهار
تاشد زپرده حسن دل آرای گل عیان با لحن خوش به نغمه ی داوود شد هزار
بلبل به شاخسارطرب جا گرفت وگفت حمد خدا ونعت نبی ، مدح هفت وچار
وآنگه بخلق مژده یعیدین داد فاش نوروز باستانی ومولود شهریار
تا شد عیان زماه رجب لیله ی نخست تابنده شد زبرج ولایت مه وقار
مولود شد محمد باقر (ع) زفاطمه دریای علم مصطفوی ، مفخر کبار
مر آت حق شهنشه علم الیقین کزاو دین خدا وشرع و نبی گفت آشکار
پنجم وصی احمد مرسل ، ولی حق کزاو علوم اول وآخر شد اشکار
مهرش بهار باطرب وقهراو خزیف حبش جنان ودشمنیش شد جهیم نار
(آذر) گدایی در اوکن زحق طلب زان منصب شهانه به عالم کن افتخار--
---دیوان آذر -جلد اول -ص 86-چاپ سوم-1348 شمسی -چاپ خانه ی طوس مشهد-آذرخراسانی--
عمرم تما م گشت زهجران روی تو ترسم شها بخاک برم آرزوی تو
آنگه (که) روی ماه توازدیده شد نهان عشاق را همیشه بود دیده سوی تو
دامن پر استاره کنم شب زاشک چشم چون بنگرم به ماه وکنم یاد روی تو
گردش بباغ بهر تماشای گل بود گلهای باغ را نبود رنگ وبوی تو
تاکی زهجر روی توسوزیم همچو شمع شبها بیاد روی تو وگفتگوی تو
رحمی بحال شاهد از پا فتاده کن تاکی به هر دیار کند جستجوی تو---
اثرطبع حسین آستانه پرست-به نقل از کتاب سرودهای مهدی -ص ۴۶- انتشارات قلم قم-گردا>رنده حسین حقجو----